از قرن هفتم میلادی که امپراطوریهای عرب و تانگ با هم مرز مشترک یافتند، نه فقط داد و ستد تجاری بلکه داد و ستد فکری نیز با یکدیگر پیدا کردند.پیدایش ملیت مسلمان هویی در چین نتیجه ی این اتفاق است.هویی ها در دوران حکومت مغولها در قرن 13میلادی، قدرت فراوانی در چین یافتند و هان ها (بزرگترین ملیت چینی) و دیگر ملیتهای چین را مورد چپاول قرار دادند.زمانی که "جو یوان چانگ" مغولها را سرنگون و سلسله ی مینگ را تاسیس کرد، همه انتظار داشتند او قدرت هویی ها را در هم بکوبد، اما این طور نشد و حتی شایعه ای به وجود آمد که خود امپراطور جدید یک هویی است ."جنگ هو" دریاسالار مشهور دوران مینگ، یک هویی بود.سرانجام با سقوط مینگ و فتح چین به دست منچوها(آخرین امپراطوران چین) هویی ها به عنوان همدستان سلسله ی سابق مجازات سختی شدند و قدرت خود را از دست دادند.اما امروزه که اسلام بنیادگرا سنگر جدایی طلبان اویغور در سین کیانگ شده است، دولت چین، اسلام مدارا جویانه ی هویی ها را به عنوان اسلام راستین علیه آن تقویت میکند.

هان ها و هویی ها با یکدیگر روابط صمیمانه ای دارند و حتی با هم ازدواج میکنند.اما گاهی عدم درک کافی در نخستین برخوردها سبب سوء تفاهم هایی بین آنها میشود.مثلا روستاییان هان در برخورد با همدیگر، گاها یکدیگر را "دایی" خطاب میکنند که چیزی شبیه همان کاربرد "عمو" در گفتار روزمره ی قدمای ایران است.با این توضیح که واژه ی دایی نه فقط حس خویشاوندی را میرساند بلکه نوعی خویشاوندی رو به پیشرفت را در ذهن دارد.چون در بین هان ها، افرادی که نام فامیل یکسان دارند (ازجمله دخترعمو و پسرعمو) با هم ازدواج نمیکنند.بنابراین وقتی شما کلمه ی دایی را به کار میبرید ابراز امید میکنید که فرزندان طرف مقابل با فرزندان خودتان ازدواج کنند و روابطتان مستحکمتر شود.هان ها در برخورد با هویی ها هم آنها را دایی خطاب میکنند درحالی که فلسفه ی مزبور در بین هویی ها جاافتاده نیست.در نواحی ای چون استان "هه نان" که دهکده های هویی و هان کنار هم قرار دارند بارها این خطاب سبب واکنش هویی ها با جواب های خنده آور شده است.در زیر تصاویری از مردم هویی میبینید: