نویسنده: پویا جفاکش

 

در افسانه های اروپایی از ملتی جنگجو سخن رفته که تماما زن بودند.آنها با مردان بیگانه درمی آمیختند و اگر پسر به دنیا می آوردند او را میکشتند یا رها میکردند.اسکندر با ملکه ی آنها به نام "تالستریس" در قفقاز درآمیخته بود.این زن احتمالا همان قیدافه حاکم بردعه در اران است که در اسکندرنامه ی نظامی با اسکندر دوستی داشت و البته برعکس تالستریس، قیدافه زنی پرهیزگار بود.با رشد مردمشناسی در مغربزمین، سیاحان  نه فقط قفقاز بلکه روسیه و قزاقستان و دیگرجاها را هم به دنبال ملتی زنانه گشتند اما چیزی نیافتند.بعدا کسی از مشاهده ی چنین ملتی در جنگلهای امریکای جنوبی سخن گفت.نهایتا سندی در اینباره به دست نیامد اما همین گفته برای نامیده شدن آن جنگلها به آمازون کافی بود.

شاید رمز داستان آمازونها در تصاویر مکرر الهه ای جنگجو سوار بر شیر از ارمنستان نهفته باشد.این تصویر در بین النهرین شناخته شده تر است:الهه ی عیشتار که آشوریان او را زنی سلحشور تصویر میکردند و حیوانش شیر بود.دروازه ی معروف عیشتار در بابل با تصاویر شیرهای نگهبان با یالی که تا زیر شکمشان میرسد پوشیده شده بود:نژاد خاصی از شیر که بیشتر از طریق منابع بین النهرینی بخصوص آشوری شناخته شده و از این رو "شیر بین النهرینی" panthera leo mesopotamica خوانده میشود و با نژاد شیرهای یال کوتاهی که تا قرن پیش در خاورمیانه وجود داشتند و به شیر ایرانی یا شیر سوری شهره اند تفاوت دارد. نژاد دیگری از شیر تا حدود 1000سال قبل در قفقاز میزیست که ظاهرا همان شیر اروپایی است که در جنگهای گلادیاتوری رومیان هم به کار گرفته میشد و در خود اروپا در قرون سوم تا چهارم میلادی نابود شد.پس دلیل کافی برای باقی ماندن خاطره ی افسانه های زن شیرآسا در قفقاز برای مدتها وجود داشته است افسانه ای وارداتی از خاورمیانه.

در "تا-تانگ-شی-یو-چی" (سوابق مناطق غربی امپراطوری تانگ) منبعی چینی از قرن هفتم میلادی که بر اساس متون بودایی هندی نوشته شده ، از ملتی تمام زنانه در "فو-لین"(سوریه) سخن رفته است.سوریه ازجمله خانه ی قبایلی است که نسب به شخصیتی اسطوره ای به نام "مازن ابن ازد" میبرند."مازن" که احتمالا لغتا همان "ماگان"(کشوری باستانی در عربستان که از طریق متون سومری شناخته شده است) میباشد یادآور دیوان مازنی در مازندران شاهنامه ی فردوسی است.اگر بین کلمات مازن و آمازون ارتباط قائل شویم آنگاه باید آمازون ها را نوعی جن یا دیو به حساب آوریم.جن های ماده ای که از روی شخصیت الهه ی شیرسوار قفقاز برگرفته شده اند.در استان گیلان در ایران که شیر های قفقازی و نیز اعتقادات قفقازی با گذر از آستاراچای بدان پای گذاشتند آمازون ها در قالب زنهای دهشتناک جن به نام "آل" بازتولید شده اند.کلمه ی آل از فرهنگ ترکی-مغولی وارد شده اما در گیلان برعکس فرهنگهای مجاور که آلها را هم نر و هم ماده تصویر میکنند آلها تنها ماده اند.

تجسم جن در قالب شیر و کفتار به خاستگاه بشر یعنی افریقا برمیگردد.تاکنون گزارشی از اسطوره های شبیه به قصه ی قوم آمازون از افریقا نرسیده اما در قرن 19 در اوگاندا شورشی علیه استعمارگران اروپایی صورت گرفت که توسط عده ای از زنان شروع شد و رهبرشان زنی شجاع به نام "موهوموسا" بود.در این هنگام اروپاییان برای نخستین بار اسم ملکه ی جنگجوی باستانی: "نیابینگهی" را شنیدند که کاهنه ی توتم های شیر نر و شیر ماده بود و موهوموسا تجسد دوباره ی او به حساب می آمد.برخی محققان این ملکه ی افسانه ای را بازمانده ی پرستش کیشی گسترده در افریقا میدانند که "سخمت" الهه ی مصری-سودانی که در قالب شیری خوناشام آدمیان را مجازات کرد تجسم دیگری از آن است.اگر این تشبیه درست باشد زن شیرآسا  تصوری به کهنگی آدمی به نظر میرسد.اسطوره ی ماهاموسا ملت افریقا را تکان داد و نیابینگهی به صورت کیشی انقلابی نه فقط در افریقا بلکه حتی در بین سیاهان جاماییکا و کارائیب درآمد.

افسانه ی جنگ سربازان یونانی با زنان آمازون

الهه ی شیرسوار اورارتو(تمدنی در ارمنستان در هزاره ی اول قبل از میلاد)

الهه ی شیرسوار ارمنستان

نگاره ی زنی شیرسوار بر یک طلسم قاجاری

دروازه ی عیشتار در خرابه های بابل-نقاشی از نیکولای فومین

مجسمه ی طلایی کهن شیر از گرجستان در قفقاز

طرح شیر از فلسطین در عصر آهن

Nyabinghi: art by Paul Lewin

آلبوم نیابینگهی از "راس مایکل" و گروهش

یک موزیسین بومی افریقایی خود را برای نواختن آهنگ سنتی نیابینگی آماده میکند

 

شاید این مطلب هم برای شما جالب باشد:

دنباله های اسطوره ی نوروز:اسفندگان،شهرزاد،تومیریس...