داستان رمزآمیز میازاکی و هاول
"قلعه ی متحرک هاول" انیمیشنی ژاپنی به کارگردانی "هایائو میازاکی" است که در ایران نیز توسط گلوری ها دوبله و پخش شده است.قهرمان این انیمیشن دختری به نام "سوفی" است که به شکل یک پیرزن جادو میشود و پس از آن به عنوان خدمتکار نزد جادوگر جوانی به نام هاول خدمتکاری پیشه میکند.هاول به همراه پسر خدمتکارش "مارکی" و جن آتش به نام "کالسیفر" در قلعه ای متحرک و ماشینی زندگی میکنند.سوفی در طول داستان، مدام در حال تغییر قیافه بین پیری و جوانی است اما در آخر داستان به شکل زنی جوان با موهای سفید درمی آید یعنی چیزی بین هر دو حالت.داستان جالبی است و ظاهرا بیش از هرچیز حکایت حال انسان بزرگسالی است که بین کودکی و بزرگسالی گیر کرده و با وجود زنانه اش زندگی میکند وجود زنانه ای که سوفی (حکمت) نام دارد و به مدل ایدئال بین این دو حالت یعنی هاول احساس عاشقانه دارد.به نظر میرسد نام "هاول" از شعر بلندhowl (ناله) از آلن گینگزبرگ ریشه گرفته باشد.
آلن گینگزبرگ از فرقه سازان عصر آکواریوس است که به جز پروژه ی مکتب فرانکفورت و چند پژوهش دیگر چندان هدف تحقیق نبوده است.خاطراتی که اخیرا peter hale از رفت و آمد خود و معشوقش chris ide با گینگزبرگ (از جمله تجربه ی اکستازی و مصرف ال اس دی) منتشر کرده، تا حدی معمولی هستند و به نظر میرسد هنوز بهترین راه برای شناخت شخصیت گینگزبرگ، بررسی شعر هاول باشد که گینگزبرگ آن را در 6-1955 سروده و به carl Solomon تقدیم کرده است.این ترانه به چند بخش تقسیم میشود.بخش اول شامل نام دوستان دوره ی نوجوانی گینگزبرگ و دوستی ها و روابط همجنسگرایانه اش با آنها میشود.در بخش دوم او تمدن صنعتی را به ملوخ (خدایی که مطابق افسانه های تورات، بنی اسرائیل کودکان را برای او قربانی میکردند) تشبیه کرده و بیان کرده که چطور ملوخ زندگی تمام کسانی را که نام برده تباه کرده است.در بخش سوم پای ملاقات گینگزبرگ با کارل سولومان در بیمارستان روانپزشکی راکلند در 1949 به میان می آید که ظاهرا نقطه ی عطفی در زندگی گینگزبرگ به شمار میرود.در بخش پایانی راه نجات در وحدت وجود و این که باور کنیم همه چیز خدایی است دانسته میشود.
ملوخ همان بعل خدای کنعانی است که به شکل گاو ظاهر میشد و مدلی از او را در داستان گوساله ی سامری در قرآن میبینیم.او ظاهرا همان مینوتائور یا انسان گاو آسای اساطیر یونانی است که انسانهای جوان را خوراک او میکردند.بعل آورنده ی تمدن به حساب می آمد.گینگزبرگ این غول کودکخوار را به بزرگسالی تشبیه کرده و بدین طریق ترس خود از بزرگ شدن را بیان میکند اما در عین حال بزرگسالی را میپذیرد و سعی میکند به شیوه ای دیگر کودکی را جبران کند.گینگزبرگ در دهه ی 1950 به همراه معشوقش "پیتر اورلوسکی" به هند و هیمالیا سفر و با گوروها و کاهنان متعدد آنجا دیدار میکند . سوغات او در بازگشت از آنجا مکاتب سابقه دار بودایی هستند که اساسشان روابط جنسی بین مردان و پسران است.گینگزبرگ انجمنی به نام north American man-boy love associationیا nambla را در این راستا تاسیس میکند. در سال 1994 دولت ایالات متحده نامبلا را منحل میکند اما پیش از آن این فرقه جای خود را در جنبشهای همجنسگرایان باز کرده بود.روحیه ی گینگزبرگ و استادان بوداییش را باید همان سندرم پیترپن دانست.peter pan شخصیت داستانی مخلوق "جیمز متیو بری" نویسنده ی انگلیسی، کودک جنی است که از بزرگ شدن میترسد.رابطه ی "وندی" دختر انسانها با او همان رابطه ی سوفی و هاول است.پیتر پن همچنین الهام بخش link قهرمان "افسانه ی زلدا" است.لینک کودکسان، شاهزاده خانم زلدا (انسان) را از چنگ "گانوندورف" (غول بزرگسالی) نجات میدهد.
بری نام پیتر را از پسرخوانده اش برگرفته اما panاشاره به "پان " یونانی و "فانوس" faunus رومی خدای کوتوله ی بزمانند دارد که ساتیرها فرم دیگر آن هستند.کلمات satyr و satan از یک ریشه اند و هر دو اشاره به شیطان و جن دارند.در انیمیشن دیسنی از پیترپن هم او گوش نوک تیز جن ها را دارد. فانوس یا پان همچنین یادآور "فانس" phanes خدای جوان شکلی است که اغلب با دو خدای جوان دیگر یعنی اروس و میترا تطبیق شده است که شاید سندرم پیترپن را منعکس کند.
منشا فانوس و فانس هر دو به bes ایزد کوتوله و بدشکل مصریان و نوبیان برمیگردد که قدیمی ترین مجسمه ی او در سودان یافت شده است. پیروان فانوس بدشکلی او را برگرفته اند و پیروان فانس،کوتاهی او را نماد کودکی دانسته اند. بس ها را با قوم کوتوله ی "پیگمی" در اساطیر یونان مقایسه کردند که به تفاوت محل زندگیشان در هند یا افریقا (نواحی سیاهپوست خیز) دانسته شده و در جدال دائم با قبیله ی crane (درنا) هستند.قبیله ی اخیر فرزندان grana ملکه ی زیبای پیگمی ها هستند که الهه هرا از سر رشک او را به درنایی تبدیل کرد.در نقاشی ها معمولا پیگمی ها را (گاهی سوار بر بز) در حال نبرد با درنا نشان میدهند.بعدها اروپاییان به درستی، پیگمیها را همان نژاد کوتاه قد twa در افریقا ارزیابی کردند.واژه ی گرانا یا کرین از ریشه ی "قرن" (واحد زمان) در سامی ، و اساسا همان "گرانی"(مادربزرگ) در انگلیسی است.ملکه گرانا مادر همه ی انسانهای بلندقد است همانطور که درنا به درازی قد شهرت دارد (در فارسی قدیم کلمه ی "کلنگ" که از همان ریشه ی کرین است به تمام پرندگان بلندقد و دراز گردن شامل حواصیل و ابوقردان و درنا و لک لک و... اطلاق میشد).داستان تبدیل پیگمی به کرین همان داستان بزرگ شدن انسان و درآمدنش از کودکی است.امری که میتوان آن را به اخراج آدم و حوا از باغ بهشت تشبیه کرد.
شاید اتفاقی نباشد که خود قبیله ی "توا" (پیگمی) در افریقا افسانه ای درباره ی کیفر پیری و مرگ برای انسان دارند."جئوفری پاریندر" در کتاب "اساطیر افریقا" (ترجمه ی باجلان فرخی: نشر اساطیر:1390:ص39) به نقل از پیگمی ها بیان میکند:مدتها پیش انسانها جاودانه بودند.اما زمانی که خدا در حال تاب بازی بود و مادر خدا کنار آتش خوابیده بود یک پیگمی آتش را دزدید و آن را به نزد دیگر انسانها برد.مادر خدا از سرما مرد و خدا از خشم انسانها را به مرگ محکوم کرد.ظاهرا این آتش در انیمیشن قلعه ی متحرک هاول به صورت کالسیفر درآمده است.کالسیفر احتمالا برگرفته از کا+لوسیفر، و به معنی دروازه ای به ابلیس است.ابلیس از نظر مسلمانان از جنس آتش است.کالسیفر دو حالت بچگانه و هیولایی دارد.این حالت در همراه دیگر هاول یعنی مارکی کودک هم دیده میشود.این بچه ی کوتاه قد هنگام ظاهر شدن جلو بیگانگان ریش انبوه به چهره میزند که در این حالت بسیار به دورف ها یا کوتوله های افسانه های اروپایی شبیه میشود.هر دو شخصیت جنبه های پنهان هاول را نمایندگی میکنند که جوانی کودک صورت ولی با رفتار موقرانه است که در لحظه ی خشم به هیولایی غیر قابل کنترل تبدیل میشود.اما این روحیه درنهایت با جذب شدن سوفی یا جنبه ی زنانه ی انسان به او تحت کنترل در می آید.

میازاکی و برخی آثارش

هاول و سوفی-ازzerochan.net

مارکی و کالسیفر-عکس از zerochan.net

سولومان و گینگزبرگ در بیمارستان

پیتر هیل و کریس آیدی

ایستاده از راست:jack Kerouac- Allen Ginsberg- Peter Orlovsky
نشسته از راست:Lafcadio Orlovsky- Gregory Corso
(سال 1956)

مینوتائور اثر آلن لی

پیترپن و وندی

گزارش افسانه ی زلدا در مجله ی سوپرپلی

پان (بالا) و ساتیر (پایین)

فانس-اروس

پیکره ی برنزی "بس" از کاخ شلمنصر در آشور

پیگمی در حال نبرد با درنا

"ژان پیر هالت" و پیگمی های قبیله ی "افه" در افریقا